آن صبح سراسر هيجان خواند اذان را
انگار که می ديد نماز پس از آن را
قد قامت... قد قامت... قد قامت ديدار
در حی علی خير عمل ديد نهان را
تسبيح به دست چپ و قرآن به کف راست
آماده که تسليم نمايد سر و جان را
اين عطر صلات است؟ نه عطر صلوات است
خوشبو به گل نام نبی کرد دهان را !
اکنون به نماز آمده اين مرد تر از مرد
انگار که در دست گرفته ست زمان را
آن سايه که شمشير کشيده ست نديده ست
در پشت سر عشق جهانی نگران را
اين سجده همان سجده سرخ است که بايد
از قدر تو لبريز نمايد رمضان را
محراب به خون شسته شد و مسجد کوفه
از حادثه ای سرخ خبر داد جهان را!
- دوشنبه
- 31
- تیر
- 1392
- ساعت
- 16:48
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه