• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت امام علی(ع) -( افتاده بين بستري آتش گرفته )

3288
1

 افتاده بين بستري آتش گرفته
با آتش غم حيدري آتش گرفته
بعد از علي دانست تنها چاه كوفه
راز قديمي پري آتش گرفته
باور نمي كردند مردم تا به امشب
افتادن نام آوري آتش گرفته
زينب كنار بستر او هل كرده
افتاده ياد مادري آتش گرفته
ديدند در چشمان حيدر حلقه مي زد
اشك وصال همسري آتش گرفته
پايان قصه مي رسد با فرق خوني
ساقي كنار كوثري آتش گرفته
مرهم ندارد زخم او ، جز چادري كه
خاكي شده پشت دري آتش گرفته
راز مگويش با حسين ، عباس ، زينب
حاكي شد از برگ و بري آتش گرفته
راز مگويي كه در آن يك خيمه بود و
در بين خيمه خواهري آتش گرفته
اي ابرهاي كربلا باران بباريد
روي زمين موي سري آتش گرفته
كار از هجوم آتش و دامن گذشته
انگار پاي دختري آتش گرفته
با جيغ يك كودك سريعا عمه فهميد
در پشت خيمه معجري آتش گرفته
هي بوسه بر ميداشت لبهاي كبودي
از پاره هاي هنجري آتش گرفته

 

شاعر : مسعود اصلاني

  • سه شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:3
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران