كم كم شِنَوَم فاطمه جان بوي تورا
در پرده ي خون مينگرم روي تو را
از ضربه ي تيغ بر سرم حس كردم
در پشت در آن ضربه ي پهلوي تو را
***
اي تيغ نجات بخش حيدر بودي
از تيغ ِ زبانِ خلق بهتر بودي
هرچند شكافتي سرم را الحق
صدمرتبه مهربان تر از در بودي
***
هر غصه كه خورده اي ز غربت خوردي
يك ضربه نه ضربه بي نهايت خوردي
اين عمق شكاف را كه من ميبينم
انگار كه با غلاف ضربت خوردي
- سه شنبه
- 1
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 12:25
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه