اي تيغ! دمي كه يارم از پا افتاد
انگار علي زير قدمها افتاد
يك شهر براي بردنم رد ميشد
از روي دري كه روي زهرا افتاد
***
اي تيغ! نهان كردي افسوسم را
زخم تو تمام كرده كابوسم را
يك عمر نديدي به علي ميخندد
آن كس كه شكست دستِ ناموسم را
- سه شنبه
- 1
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 12:38
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه