زشهر کوفه به گوشم رسد صدای علی
غریو گریه و آوای ناله های علی
سکوتِ غربت دل تنگ می داند
که چاه بود و شب و بانگ های های علی
رسول گفت پس از من بسوز و لب مگشا
بدین نشانه گلوگیر شد صدای علی
به عشق جان پیمبر به سوی مرگ شتافت
ببین چه مایه صفا بود در وفای علی
به نام دین خدا بس که حیله ورزیدند
زمانه همچو قفس، تنگ شد برای علی
گروه مردمِ تقوا فروشِ نفس پرست
گره زدند به دست گره گشای علی
برو به کوفه و با گوش دل به ظلمت شب
زچاه ها بشنو بانگِ «ربّنای علی»
گل مدینه و فرزند مکه را کشتند
مگر چه بود به جز عدل، مدعای علی
شبی که قاتل خود را گرسنه می پنداشت
نخواست شیر بنوشد، ببین حیای علی!
به ادعا نتوان شیعه بود، شیعه کسی است
که پای خود بگذارد به جای پای علی
- سه شنبه
- 1
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 14:18
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه