مهدی بیا که بی تو ,عالم صفا ندارد
بازآ که بی تو خورشید, نور و ضیاء ندارد
مهدی بیا که بی تو, افسرده گشته دلها
در گلشنی که گل نیست, بلبل نوا ندارد
مهدی بیا که بی تو, روزی سیاه داریم
درد فراق رویت, جز تو دوا ندارد
مهدی بیا که طی شد, ایام ما به حسرت
صبر از فراق تا کی, پیمانه جا ندارد
مهدی بیا و بنگر, زهرا در آن میانه
بر لب به جز نوای, مهدی بیا ندارد
مهدی بیا و بنگر, این جمع بینوا را
جز دامن تو حاجت, دستان ما ندارد
مهدی بیا و بنگر, این جمع شیعیان را
با (حیدری) در این جمع, جز تو صفا ندارد
شاعر:مرحوم حاج حسینجان حیدری گرجی
- جمعه
- 4
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 12:10
- نوشته شده توسط
- جواد حيدري گرجي
ارسال دیدگاه