اینهمه اعتبار و عزّت را از کجا می توان گرفت؟! اینجا
از همین نعره های یا حیدر از همین ناله های یا زهرا
از همین لحظه های زیبایی که در آن می شود خدا را دید
از دم یا علی که در شب قدر می بَرد قدر قلب ما بالا
از همین نغمه ی علیٌ هو از همین نعره ی علیٌ حق
ضجِّه ای که گرفته عرش خدا با توسّل به این نوا اِحیاء
از همین ناله ای که از محراب آمد و گوش نه فلک پر کرد
فــُزت وَ ربِّ کعبه ای که علی گفت و در آسمان شده غوغا
از همین لحظه ای که جبرائیل با نوای تهدّمت وَالله
گفت با ضرب تیغ ملعونی دیگر افتاده از نفس مولا
از همین سجده ای که سجّاده شده با خون مرتضی رنگین
وَ حسن می کند نمازش را ختم با اشک چشم و واویلا
از همین جا که تکیه گاه همه تکیه از ضعف کرده بر حسنین
از همین دم که خون سر می ریخت پیش زینب به صورت بابا
از همین روز شد که باز یتیم شده در شهر کوفه طفل یتیم
نسخه و داروی طبیب شده شیر و أمــّن یجیب و آه و دعا
از همین سرنوشت تلخی که می کِشد انتظار زینب را
یک طرف غصّه ی سر حیدر آن طرف فکر پهلوی زهرا
از همین جا به یاد کرب و بلا از همین جا به یاد عاشورا
ذکر حیدر شده حسین غریب فکر یار است و خیره بر سقـــّـا
از همین مجلس عزای علی انتظار نگارمان داریم
انتظار دمی که بر کعبه تکیه خواهد زد عاقبت آقا
از همین لحظه تا به آن وقتی که بگیرد تقاص سیلی را
هر زمین کربلا و هر روزم پر از آه است مثل عاشورا
- شنبه
- 5
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 8:17
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه