در راه عشق مقصد آئینه ها یکی ست
میعادگاه و قبلهی اهل ولا یکی ست
در سیر خلق، راه وصال خدا یکی ست
یعنی حقیقت نجف و کربلا یکی ست
این دو سپیدهی ازلی نور واحدند
از ابتدا حسین و علی نور واحدند
الله راز مشترک این دو رهبر است
عرش عروجشان روی دوش پیمبر است
خورشیدشان تبسم زهرای اطهر است
در دستشان زمام تمامی محشر است
از مشرق تجلی توحید سر زدند
از یک افق شبیه دو خورشید سر زدند
بی شک برای خلقت هستی بهانه اند
در عرش و فرش نور خدا را نشانه اند
در قلّه های عزّ و شرف جاودانه اند
بی انتها شبیه خدا بی کرانه اند
کم نیست قبله گاه شهود و یقین شدن
با عشق لا یزال الهی عجین شدن
از خانوادهی شرف و استقامتند
همزاد صبر و غیرت و شور و شهادتند
دریای فضل و رحمت و جود و سخاوتند
خورشید استجابت و نور هدایتند
گر چه شکوه و شوکتشان بی بدیل بود
افسوس اهل درک و بصیرت قلیل بود
گم کرده اند بعد نبی نور ناب را
اهل زمانه روشنی آفتاب را
پوشاند ابر فتنه صراط ثواب را
نشناختند منزلت بوتراب را
هیهات آفتاب خدا بی مرید شد
یک جامعه تباهِ دو فکر پلید شد
آن روز که بنای سقیفه نهاده شد
خانه نشینی علوی ها اراده شد
توهین به اهل بیت پیمبر چه ساده شد
اجر رسول، پشت در خانه داده شد
این آتشی که راه حرم را گرفته است
از کوچهی مدینه چنین پا گرفته است
حالا غروب بی کسی حیدر آمده
فصلی ز چشم فاطمه خونین تر آمده
مانند آتشی که ز پشت در آمده
آه از نیام کوفه دو خنجر بر آمده
تا غرق خون کند دل محراب را یکی
بندد به روی خون خدا آب را یکی
در امتداد غربت دیرینهی علی
در کربلا شکسته شد آئینهی علی
یک کوفه آمده ، همه با کینهی علی
شمر است که نشسته روی سینهی علی
زینب کنار فاطمه در قلب قتلگاه
فریاد می کشد ز جگر: وامحمداه
کرب و بلا که مقتل جان های عاشق است
عرش عروج تا ملکوت حقایق است
بر روی نیزه ها سر قرآن ناطق است
اما بدان که وعدهی الله صادق است
یعنی که نیست غیر خدا خون بهای عشق
حالا طنین فکنده در عالم صدای عشق
سر می رسد غروب عزاپوش روزگار
سر می رسد به لطف خدا شام انتظار
می آید از سپیده دمان مرد تکسوار
با بیرق حسینی و طوفان ذوالفقار
می آید و صلابتِ حق می شود عیان
«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
- یکشنبه
- 6
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 6:14
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه