با خود بگذارید كه نجوا كند امشب
این روح مگر بال و پری واكند امشب
یك لحظه دگر طاقت این هجر ندارد
سخت است تحمل، غم زهرا كند امشب
این فرقِ ترك خورده تسلی شدنی نیست
جز فاطمه اش كیست تسلا كند امشب
اسرار مگوی علی و چاه بماند
با فاطمه خود حلِّ معما كند امشب
مردی كه جدا از دل محراب نمی شد
بایست که بالِشت، مصلی كند امشب
ایكاش بگویند به زینب خبری نیست
بگذار پرستاریِ بابا كند امشب
شد زنده دگر بار شب سخت وصیت
بگذار كمی زمزمه مولا كند امشب
زان بسته كه جبریل سفارش به نبی داشت
باید كفنِ تازه تری واكند امشب
فرمود: حسینم ! حسنم سخت غریب است
بسیار دعا زینب كبری كند امشب
این سنّتِ تشییعِ غریبانه به جا ماند
می خواست علی یاد ز زهرا كند امشب
صحبت ز حسین و حرم و مشك و علم شد
این هاست سفارش كه به سقّا كند امشب
گاهی به علمدار سپارد حرمش را
گاهی سخن از اكبر لیلا كند امشب
**
فرمود كه : قاتل به شما گرچه اسیر است
با او حسنم خوب مدارا كند امشب
غافل نشود هیچ كس از قوت یتیمان
نان و نمك و شیر مهیّا كند امشب
**
دل ! دست توسل به عنایات كه داری ؟
پروندۀ ما را علی امضا كند امشب
***
شاعر : محمود ژولیده
- دوشنبه
- 7
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 7:6
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه