• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت امام صادق(ع) -( گفتیم با خجالت دل بعد بوتراب )

2589

 گفتیم با خجالت دل بعد بوتراب
معصوم دیگری نشود بسته در طناب
دیدیم دست هرچه امام است بسته شد
شیعه چرا نمیرد از این شرم بی حساب
گفتیم زهر کین به امامی نمی دهند
دیدیم هر زمان جگر دیگری کباب
گفتیم احترام به سجّاده می کنند
دیدیم سجده را ششمین بار در عذاب
گفتیم شب، دگر مه نو سر برهنه نیست
دیدیم ماه، پای برهنه زند رکاب
گفتیم دیگر از سر عمامه نمی کشند
دیدیم بی عمامه، امامی شود عتاب
گفتیم بر سه ساله دگر زجر و غصّه نیست
دیدیم پیر مرد شد از زجر و غصّه آب
گفتیم خانه را دگر آتش نمی زنند
دیدیم خانه سوخت دوباره درآن مذاب
آن سیل آتشین که از آن کوچه شد شروع
تا کعبه تا نرفته بگیریدش از شتاب
تنها رسول اعظم اسلام، با غضب
نگذاشت تا دوباره سر از خون شود خضاب
از آن مسیر کوچه ی باریکتر ز مو
عکسی به سینه مانده خدایا بدون قاب
گفتیم شیعه حقّ ولی را ادا کند
شقرن ها که دعوتتان مانده بی جواب
گفتیم محض غیبتتان شیعه می شویم
دادیم امتحان بدی باز در غیاب
گفتیم دوره دوره ی غربت زدایی است
ماندیم و ماند غربت هر تربت خراب
سرداب و سامرا و بقیع تلّ خاک شد
انگار رفته امّت قالو بلی به خواب
دیدیم و هیچ دم نزدیم این چه شیعگی ست
دشمن هر آنچه خواست روا داشت در نقاب
وهّابیت کمر به صف شیعه بسته است
تا در صفوف شیعه کند طرح انشعاب
ما شیعیان صادق آل محمّدیم
سر خط گرفته ایم از آن مالک الرقاب
تا کی نشسته ایم و بگوییم : ای دریغ
قرآن ناطق است پس پرده ی حجاب
رهبر، سران امّت دین را پیام داد
شد در میان عالم اسلام، انقلاب
سستی به خویش راه نباید دهیم، هیچ
باید  کنیم قافله را باز انتخاب
از نهضت عدالت و از معنویّت است
ای شیعیان، دعای فرج هست مستجاب

 

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 7:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران