آهِ فروردینی ِ داغ ِ شقایق شعله ور شد
شعرم از بیداد پاییز منافق شعله ور شد
باز هم بغض ِ سحر گل کرد در پایانه ی شب
دفتر منظومه های صبحِ صادق شعله ور شد
سینه در محدوده ی آذر سراسر گّر گرفت و
لحظه ها در کودتای صبر عاشق شعله ور شد
کو ضریحی تا بر آن بنـدم دخیلِ واژه ها را؟
این غزل هم پشتِ دیوار حقایق شعله ور شد
یاسِ زخمی می شناسد کوچه ی گلمیخ ها را
ردّپای بیعت خونین سابق شعله ور شد
تا گُل نرگس زیارتنامه اش را خواند.... نم نم
شیعه ی کوی غریب آن مناطق شعله ور شد
شاعری در انزوای حسرتِ رؤیایی خود
در تبِ بوسیدن قرآنِ ناطق شعله ور شد
- سه شنبه
- 22
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 4:51
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه