• دوشنبه 3 دی 03


شعر مصیبت ها و زبان حال امام باقر - (خودم ديدم تو كربلا، خيمه ها رو آتيش زدن)

8422
10

خودم ديدم تو كربلا، خيمه ها رو آتيش زدن

اهل مدينه رو زدند، كربلا رو آتيش زدند

خودم ديدم تو كربلا، قيامتي به پا شده

دست عمو عباسمون، از بدنش جدا شده

خودم ديدم كه شش ماهه، چه طوري دست و پا ميزد

خودم ديدم كه عمه جون، فاطمه رو صدا مي زد

خودم شنيدم صداي، العطش بچه ها رو

خودم ديدم رو نيزه ها، سرهاي از تن جدا رو

خودم ديدم كه عمه رو، چه وحشيونه مي زدن

همبازي رقيه رو، با تازيونه مي زدن

به زخم قلب پرِ خون، عمه جونم نمك زدن

ديدم تو خيمه بابايِ مريضمو كتك زدن

ديدم چطوري عمه جون، اشك بابامو پاك مي كرد

خودم ديدم تو خرابه رقيه جونو خاك مي كرد

شاعر:؟؟؟؟

  • چهارشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 9:53
  • نوشته شده توسط
  • سید علیرضا حسینی کیا

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



جواد

پاسخ: شعر مصیبت ها و زبان حال امام باقر - (خودم ديدم تو كربلا، خيمه ها رو آتيش زدن)
سلام خیلی لطف کردین که این شعر رو نوشتین اما خیلی قدیمه متاسفانه

پنج شنبه 25 مهر 1392ساعت : 10:52

محمد

پاسخ: شعر مصیبت ها و زبان حال امام باقر - (خودم ديدم تو كربلا، خيمه ها رو آتيش زدن)
[quote name="جواد"]سلام خیلی لطف کردین که این شعر رو نوشتین اما خیلی قدیمه متاسفانه[/quote]
سلام
سایت امام هشت به عنوان بزرگترین منبع شعر مذهبی باید همه جور سلیقه رو جوابگو باشه پس شعرهای قدیمی هم می تونه مخاطبین خاص خودش رو داشته باشه.
با تشکر از زحمات شما.

پنج شنبه 25 مهر 1392ساعت : 12:23

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران