ای که دریا پیش پایت خاکساری میکند،
صبر هم در انتظارت بیقراری میکند
بیتو میخشکد لبان رود، ای باران عشق
عقد اشک و چشم را نام تو جاری میکند
نیست اندر سر هوای هیچ جا جز کوی تو
ناکجا آباد، آنجا خانهداری میکند
در تمام سالهای دوری من از رُخَت
در حضور غیبتت دل داغداری میکند
ای تمام معنی یک رود، اندر یک «کویر»
گر نباشی بیتو خشکی حکم جاری میکند
- چهارشنبه
- 30
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 12:52
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه