وقتی گناهکار خطا رفت راه را
هرگز گمان نداشت ببخشی گناه را
توبه شکسته، باز خجل ماند و سر به زیر
سرمایه چیست صاحب عمر تباه را؟!
محتاجم و گدای عطا و محبتم
آن که گداست گم نکند کوی شاه را
در دین ما غرور گناه کبیره است
کبر و غرور کوه کند مشت کاه را
حب علی ست در دل من واعظ درون
هرگز رها نمی کنم این پیر راه را
با رب به حق فاطمه ما را رها مکن
از ما مگیر لذت این سوز و آه را
ما اختیار خویش به هر کس نمی دهیم
ارباب بیمه کرده غلام سیاه را
لبیک یا حسین، مرا کربلا ببر
زائر شویم تا که شبی قتلگاه را
- چهارشنبه
- 30
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 13:53
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه