آخر چرا بهار دل احیا نمی شود ؟
وقت ظهور مهدی زهرا نمی شود ؟
ما غافلیم و در پی لذّات و معصیت
بیهوده نیست یار هویدا نمی شود !
هر روز و شب به یاد غمت گریه می کنم
این گریه ها برای من « آقا » نمی شود
غم روی غم به سینه تلنبار می شود
وقتی که روی ماه تو پیدا نمی شود
تا من نبینم آن رخ پیغمبری تو
این غصّه ها ز سینه ی من پا نمی شود
ای باوفا بیا و ز غم راحتم نما
بی تو گره ز کار دلم وا نمی شود
آقا قسم به مادر پهلوشکسته ات
درد فراق،بی تو مداوا نمی شود
آقا بیا که درد دلم را دوا کنی
روزی این گدا سفر کربلا کنی
شاعر: محمد فردوسی
- چهارشنبه
- 30
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 14:30
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد فردوسی
ارسال دیدگاه