تو پژواك تمام درد هايي
تو تصوير صداقت هاي مايي
تو با مايي و دل با تو غريب است
تو اينجايي و ما حيران عجيب است
زبان لال است از وصف نگاهت
تمام عمر مانده دل به راهت
تو اوج غربت اين روزگاري
بميرم من چرا ياري نداري
همه تقويم هايم كهنه گشته
تمام سال هايم بي تو رفته
پر از تشويش دنيا زندگاني
بدون تو چه سود از اين جواني
تو بودي در تمام تار و پودم
ولي من درد مند تو نبودم
پرم از حس تنهايي پر از غم
كجايي اي رفيق غصه هايم
- چهارشنبه
- 30
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 14:50
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه