از عشق بگویم عشق عاشق را پریشان می کند
خـانـه ی قلبش بسـازد بــاز ویــران می کنـد
خاطـرات و یادگــاری رو بـروی چشـم او
با اشاره زخم دل را چون نمکدان می کند
فکر عاشق مولم روح وجودش می شود
با تمنا اشک ریزان خود به زندان می کند
مرحم زخم چه باشد عاشقان صبر کنید
چون خدا بیند دلان را پاک مژگان می کند
ای سویدا دست بر دل دار و دلگیر مشو
روز آخر عاشقی را ایزد ایمان می کند
- چهارشنبه
- 30
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 15:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه