عاشق شده دل من، بر روى تو نديده
كى مى شود ببينم، آن چهره حميده
كى مى شود نصيبم، بوسه به دست و پايت
كى بوسه مى زنم بر، آن قامت رشيده
كى مى شود كه خاك، پاى تو اى حبيبم
گردد به هر دو چشمم چون سرمه اى كشيده
بشنيده ام صداى زهرا دگر گرفته
صحبت كند وليكن آهسته و بريده
از قامت رشيدش چيزى دگر نمانده
در بستر جدايى، رنگ از رخش پريده
اى يادگار زهرا، اى گلعذار زهرا
هستى بهار زهرا، اى روشنى ديده
- پنج شنبه
- 31
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 13:54
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه