• جمعه 2 آذر 03


شعر شهادت امام صادق(ع) -( تو بگو از کدام طایفه ای ؛ که همیشه خدای عاطفه ای )

2363

تو بگو از کدام طایفه ای ؛ که همیشه خدای عاطفه ای
لطفها می کنی برای کسی  ؛ که برایت نمی کند کاری
پس کجایند نافله خوان ها که دل نافله شبانه شکست
کی به درد  تو می خورد آقا ! نافله های سرد و تکراری
پس کجایند عالمان سحر یک نفر از چهار هزار نفر
که شبانه امام را بردند  پا برهنه به خفت و خواری
کوچه ای در مدینه منتظر است ؛ تا که روضه بخوانی از دیوار
تا تو هم مثل مادرت آنجا  ؛حس کنی بین درب و دیواری
تا که کوچه به کوچه پخش شود ؛ هم صدایی غربتت با او
تا بفهمند فاطمی هستی  ؛ مثل مادر به غم گرفتاری
تا که دست تو را نبندند و هی به یاد علی نخندند و
نکشندت پیاده اینگونه هی به قصد امام آزاری
تا به تو زهری از جفا ندهند  ؛ تا به پیش تو ناسزا ندهند
تا مگرشرمی از رسول کنند نبرندت به بزم میخواری
شب شد و یک عبا و عمامه  باز هم بین کوچه افتاده
باز هم اهل خانه می ریزند  ؛ پشت پای تو گریه و زاری
می برند به قصر سرخ بلا  ؛ کوفه یا شام یا که کرببلا
بهتر است یک کمی با خود  ؛ تربت از قتلگاه برداری

  • دوشنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران