دارم وصیت می کنم دیگه تمومه کار من
هر فاطمیه بخونید روضه دم مزار من
مثل علی می مونم تنها و بی نشونم
در شکستن و آتیش زدن به خونه ام
امون از این غریبی
پیش نگاه بچه ها دشمن دلم رو می سوزوند
رو خاکا کوچه منو، کوچه به کوچه می کشوند
رفتنم از خدامه هر شب و روز دعامه
دستای بسته ی علی جلو چشامه
امون از این غریبی
وقتی دویدم نیمه شب دنبال مرکب ای خدا
فکر رقیه بودم اون رأس رو نیزه ها
عدوی من سواره منو می برد پیاده
دوباره داغ کربلا به دل فتاده
امون از این غریبی
مداح:حمیدرضا علیمی
- سه شنبه
- 5
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 5:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه