می خونه قلبم باز، مست و شیدای تو روز محشر عالم، به تماشای تو
اگه توی جبهه، شهادت رؤیا بود می دونن میذارن، سر روی پای تو
مادر دریاها می دونم فرداها
می گیره دستم رو ذکر یا زهراها
توی بلوای قیامت/ میشه ذکر کل اصحاب
همه مادرای دنیا/ فدای مادر ارباب
دُرّ حکمت داری، تو عنایت داری به امامان ما، تو امامت داری
مه هجده ساله، دل به تو می باله جنت از چشم تو، مثل یک تمثاله
همه عشق حیدر هستی پیغمبر
میشه ای مادر جان با تو محشر محشر
روز محشر مادر من/ برای ما بی قراری
دونه دونه بچه هاتو/ تا خود بهشت میاری
شاعر : رضا تاجیک
- سه شنبه
- 5
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 15:16
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه