یا صاحب الزمان ، ای ماه جمکران
رویی نشان بده ، آقای بی نشان
اینه دعای ما ، هر لحظه ای آقا
ذکر لبامونه ، یابن الحسن بیا
دیگه بسه جدایی یابن الحسن
اسیر غصه هایی یابن الحسن
تا کی باید بخونیم با اشک و آه
آقای ما کجایی یابن الحسن
یا صاحب الزمان ، الغوث و الامان
******
بارون می باره از ، چشمای تار من
بی تو سیاه شده ، این روزگار من
بی تو جوونامون ، از غصه پیر شدن
پیرای ندبه خون ، تو خاک اسیر شدن
تو رو میشه ببینم یابن الحسن
ز هجر تو غمینم یابن الحسن
جمعه به جمعه بین ندبه آقام
به راه تو میشینم یابن الحسن
یا صاحب الزمان ، الغوث و الامان
******
دستم به دامنت ، روحی لک الفدا
با موسم وصال ، دردم رو کن دوا
چی میشه جمعه ای ، پشت سر آقا
سینه زنون بریم ، ایوون کربلا
تو روضه خون بشی و ما سینه زن
پایین پا بخونیم ای بی کفن
آخر شور بگیریم با گیریه دَم
هستی ما فداتون یابن الحسن
یا صاحب الزمان ، الغوث و الامان
شاعر : اسماعیل شبرنگ
- چهارشنبه
- 6
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 6:25
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
اسماعیل شبرنگ
ارسال دیدگاه