دل اسیره و بی تاب حال زارمو دریاب
عمریه که من از تو کربلا می خوام ارباب
آب و گل من با عشقت عجینه
اسم قشنگت رو لبهام می شینه
صحن و سرای تو سالار زینب
جنت سرای خدا رو زمینه
" شاه با کرم از تو من می خوام حرم "
******
زندونه برام دنیا تو دلم شده غوغا
عکس کربلای تو قاتلم شده آقا
لحظه به لحظه دلم مبتلاته
یک عمره آواره ی روضه هاته
پشتم به لطف و عطای تو گرمه
خواب و خوراکم فقط کربلاته
سایه ی سرم از تو من می خوام حرم
شاه با کرم از تو من می خوام حرم "
******
غرق شور و احساسم عاشق گل یاسم
می دونن همه عالم من غلام عباسم
ایشالّا بادسته ی فاطمیون
دلخسته با حال و روز پریشون
از کنج شش گوشه با شور و احساس
می ریم به پابوس سقّای دلخون
صاحب علم از تو من می خوام حرم
" شاه با کرم از تو من می خوام حرم "
شاعر : اسماعیل شبرنگ
- پنج شنبه
- 7
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 6:38
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
اسماعیل شبرنگ
ارسال دیدگاه