ندارد قبر تو صحن و مناره
جگرها در فراقت پاره پاره
بگو با من حدیثی از غمت را
عطایم کن دلی مثل زراره
***
چه سوزِ غربتی دارد صدایت
چه کرده زهرِ غم با چشم هایت
بیا امشب برای آخرین بار
روایت کن روایت کن روایت
***
اگرچه بغض ها جان بر لبش کرد
نفس ها را فدای مذهبش کرد
به شامِ جاهلیت، نور آورد
همان کاری که عمه زینبش کرد
شاعر : زهرا بشری موحد
- شنبه
- 9
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 4:58
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
زهرا بشری موحد
ارسال دیدگاه