سلطان و علمدار محبت تنديس سخاوت
من سائل بي چيزم او ماه کرامت
با يک نگه از اول دل برده به غارت
رضا شاه ولايت – بده اذن زيارت
خاک پاشم – تا دنيا دنياس
مست نگاشم - تا دنيا دنياس
دل زندوني ميره مهموني
جايي که حرم امن آقاشه چه آقايي که سينه مبتلاشه
ميخواد دلم فداشه براي آقايي که هرچي دارم ز سر هديه هاشه
هزار تا عصاي موسي تو دست خادماشه
تا چشم کار ميکنه حکومت مهر و وفاشه
چشاي ملائک قنديلاي لوستراي صحن و سراشه
دل خسته متولد ايوون طلاشه
هزار حاجت و خواهش – هزار ذکر نيايش
هزار شعر ستايش – روي بال و پر کبوتراشه
حرارت دلم ز پرتو گنبد طلاشه
سلطان و ...
*****
گنبد مثه خورشيدي مي تابه غرق التهابه
يک لحظه جدايي از اين حرم عذابه
اشک زائراش مثل يک چشمه ي آبه
دلم در تب و تابه – تو صحن انقلابه
خاک پاشم تا دنيا دنياس
مست نگاشم تا دنيا دنياس
دل ديوونه داره مي خونه
زماني که دلم ستاره ريز و بي قراره
تو راه چشم انتظاره
آره اين صداي سوت قطاره
رسيده ايستگاه مشهد عشق
که اينجا وادی سلطنت حضرت یاره
کمي که مي کنم من استراحت-ميشه وقت زيارت
پس از غسل و وضو و عطرو ذکرم
لباساي اتو کرده و نو ميشه مهيا
براي ديدن بضعه ي طاها-با اين چشاي دريا
هزار حول و ولا دارم برا ديدن آقا
ولي وقتي چشمام گنبد آقامو مي بينه
بازم آروم مي گيره- مي خواد براش بميره
من خسته ي زائر-شدم معتقد اينکه، امامم حي و حاضر
داره ميشنوه حرفاي دل مرغ مهاجر
مني که زائر عزيز زهراي بتولم -به حال خوندن اذن دخولم
باذن الله باذن رسول الله و باذن ملائک
سلطان و ...
*****
عمريه که مست يک نگاشم اسیر و مبتلاشم
من حاجي احرام اون صحن و سراشم
عمريه که مانوس چشم کفتراشم
دم ايوون طلاشم ميخوام براش فدا شم
خاک پاشم تا دنيا دنياس
مست نگاشم تا دنيا دنياس
-----------
دل زندوني ميره مهموني
سحرهاي حرم رو من به صد دنيا نمي دم
مناجاتاي بالا سرش و به جنت الاعلي نمي دم
مي خوام بگم به فرياد پيش پنجره فولاد
به صد حج تمتع به صد طواف عمره
هزار نافله و نماز حاجت
نميدم به خدا دو رکعت نماز تو صحن گوهرشاد
دوباره يادم افتاد-عجب حالي به من داد
سحر صحن عتيق شبستون گوشه ي صحنش
به گنبد خيره موندم-دوباره زيارت جامعه خوندم
منم عارف حقت منم مطيع امرت
منم مقر فضلت منم معترف مقام علمت
منم مومن اون شان رفيعت
منم زائر صحنت منم شيعه ي عشقت
رضا جان باابي انت و امي، و نفسي، و اهلي، و مالي
توهم مهبط وحيي- تو هم معدن رحمت
امير حرمي تو – اصول کرمي تو-صراط الاقومي تو
سجيه ات کرم بود – و عادت تو احسان
الا شاه خراسان
بنا به سخن صريح خالق
که عشقت شده کفاره ي هر گناه عاشق
*****
شاعر : رضا تاجیک
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 14:5
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه