هیئتیا پرچما رو جمع میکنن یواش یواش
اما هنوز یه مادری میاد صدای گریه هاش
یه مادری که بعد از این ماه عزا سینه زنه
زبون می گیره و میگه که پسرم بی کفنه
خدانگهدار لباس سیاهم
تا سال دیگه من چشم به راهم
عجب شب ماتمیه دل پره غصه ها میشه
فاطمه بیشتر از همه دلتنگ هیئتا میشه
ما ممنونیم ازت بی بی به ما دادی اذن دخول
عزاداریهای مارو با کرمت نما قبول
چه زود تموم شد شبای هیات
بازم نرفتیم ما به زیارت
غم حسین برای ما هیچ وقت تمومی نداره
بعد از محرمم دلم هوای کربلا داره
کرببلای با صفات شد حسرت سینه ی من
حیفه بمونه شیش گوشه آقا بدون سینه زن
الحمدلله که سینه غوغاس
دعای خیر فاطمه با ماس
دوماهه که این دل من گریون اشک ساقیه
دلم ابالفضلی شده تشنه ی مشک ساقیه
خدانگهدار ذکر علمدار
یا حضرت عشق ماه وفادار
شاعر : رضا تاجیک
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 14:24
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه