سلطان دلم، من که به عشق تو کرده ام عادت
سلطان دلم، آخه نداره دلم دیگه طاقت
سلطان دلم، نگو نمی شه بیام به زیارت
----------
مولا ، علی بن موسی الرضاعلیه السلام
برای، زیارت تو سر از پا نمی شناسم
به سوی، نقاره خونه می ره هی، همه حواسم
چی میشه، بشم کبوتر تو صحن، عتیق آقام
چی میشه، یه خورده گندم بریزی، به زیر پاهام
----------
می خوام تا، که روبروی ضریحت، آقا بمونم
از اون روز، که شور عشقت نشسته، میون سینم
ندیدم، گلدسته هایی تو دنیا، به این قشنگی
فرشته، می زنه بوسه روی کا،شی های رنگی
----------
می خوام تا، مثل کبوتر برم تا، توی رواقا
می خوام تا، برا همیشه بمونم، کنارت آقا
صفای، پنجره فولاد نمیره، هیچ موقع از یاد
خدایی، عالمی داره نماز صبح، توی گوهر شاد
----------
حریمت، مثل بهشته می ریزن، حور و فرشته
صفای، حرمت آقا خدایی، عالم و کشته
دخیل، پارچه سبزم همیشه، پائین پاته
نمی خوام، دیگه بهشت و بهشتم، کفشداریهاته
----------
می ذارم، دستو رو سینه می بندم، دیگه چشام و
می گیرم، از خودت آقا برات، کرببلام و
__________________________________
@amirhoseinolfat
شاعر : امیر حسین الفت
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 14:53
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر حسین الفت
ارسال دیدگاه