هستم علي موسي ا لرضا درحجره ا فتادم زپا
تنها وبي قرارم (2)
برديدنم اي قرص ماه من بيا شدقصرمأمون قتلگاه من بيا
مي ميرم وتا لحظه هاي آخرين باشدبه راه تونگاه من بيا
واويلتا واويلتا واويلتا
**********
اي شاخ شمشادم بيا کي مي کني يادم بيا
من جزتوکس ندارم (2)
بياببين مي سوزدازپاتاسرم خون مي چکذازهردوچشمان ترم
درگوشه حجره جگرگوشه بيا بياببين شدپاره پاره جگرم
واويلتا واويلتا واويلتا
**********
اي روي توماهم جواد من ديده بررا هم جواد
بيادرانتظارم (2)
اي که به باغ دل گل ياسي مرا توهست وبودوعشق واحساسي مرا
درحجره من ازبس به خودپيچيده ام من بيم آن دارم که نشناسي مرا
واويلتا واويلتا واويلتا
**********
بياببين اي پسرم آتش گرفته جگرم
دگرنفس ندارم (2)
بروي دامان اجل باشدسرم تنهايم وآتش گرفته پيکرم
من لاله زهراي هجده ساله ام درحجره ام پيچيده بوي مادرم
واويلتا واويلتا واويلتا
شاعر : سید محسن حسینی
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 16:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه