• دوشنبه 3 دی 03

 علیرضا خاکساری

شعر ولادت امام رضا(ع) -( پر پرواز را به ما دادند )

3650

رَبَنا آتِنا... محبت او
رَبَنا آتِنا... ولایت او
سائلم سائل امام رئوف
تشنه ام تشنه ی کرامت او
قصد کردم که این شب عیدی
بروم ساعتی زیارت او
اوهمان پادشاه قلب من است
و منم تا همیشه رعیت او
واژه واژه تمام دفتر خود
میکنم هدیه من به ساحت او
تا که شاید به لطف حضرت حق
شامل من شود عنایت او
شک ندارم به مادرش رفته
مهربانی و جود و رحمت او
همه دنبال او به راه افتند
بس که شیربن بود رفاقت او
سبب شعر گفتن ام او بود
شکرلله که با حمایت او
 شاعرم شاعرانه میگویم
بهر او  فاخرانه میگویم
 پر پرواز را به ما دادند
دل گرفتند و کیمیا دادند
مادر او هوای مارا داشت
با دعایش  به دل صفا دادند
با غبار رسیدنش امشب
 به دل مرده مان جلا دادند
برده ایم تا جواب کرده ی خود
بدون هیچ معطلی شفا دادند
"جان زهرای..." احتیاجی نیست
 دردهای همه دوا دادند
از سوال و جواب هراسی نیست
به دل ما امام رضا دادند
شب میلادش عیدی مارا

خرجی راه کربلا دادند
شهر او شهر عشق و عرفان است
 حرمش کربلای ایران است
 تادلم وقف عشق جانان است
دور چشمان او غزلخوان است
همه هستی ست با اشاره ی او
دستهایش کفیل باران است
شاد از آنیم که رعیتش باشیم
به دل ما همیشه سلطان است
در حریمش جناب ابراهیم
دست برسینه است و دربان است
متصدی کفش داری او
نوح یعقوب یا سلیمان است
مستندات پنجره فولاد
گفته است که مسیح ایران است
دومین پاره ی تن احمد
هستی مردم خراسان است
ضامن ما نمیشود !!؟وقتی
ضامن آهوی بیابان است
 از غم و غصه ها دلم آزاد
میپرم در هوای گوهرشاد
 اختیار دلم بود دستش
مهر و ماه و ستاره سرمستش
هدف از خلق جبرئیل این بود
تا که باشد غلام دربستش
نذر او کرده حضرت یعقوب
پسرش - یوسفش- همه هستش
میبرد دل ز مادرش نجمه
سخنان فصیح و دلچسبش
خنده های ملیح معصومه
سبب شادی دل خسته ش
علی سومین آل الله
حیدرانه ست ضربه ی شصتش
کرمش پاک یادمان برود!!؟
کور خوانده ست دشمن پستش
ما مریدیم همه مراد است او
باب عالم ابالجواد است او
همه مجنون صفت وَ او لیلاست
همه پایین و او فقط بالاست
حاتم طایی ام گدای درش
او کریم است و سینه اش دریاست
همه ی دلخوشی معصومه
همه هستی مادرش زهراست
چشم هایش فراتر از خورشید
فاش گویم که قامتش طوباست
حال دیگر ولی شکسته شده
پیرمردی اسیر زهر جفاست
سینه اش داغدار و میسوزد
دم آخر به یاد کرببلاست
یاد اطفال و اشک و هرم عطش
یاد دستان حضرت سقاست
یاد گودال و شمر و عمه ی خود
بر لبانش همیشه "واویلاست "
گفته یابن الشبیب گریه کنید
بر حسین غریب گریه کنید

شاعر : علیرضا خاکساری

  • دوشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 5:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



AMIN

ashar
Very good

دوشنبه 18 شهریور 1392ساعت : 12:45

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران