بابا نگو تو قلب ما وا شده پاي غصه ها
چرا جوابي نميده مادر ديگه، بگو بابا
نكنه دل بريده از ما مي خواد رها شه از اين بيابون
نكنه با غمش بذاره داغ يتيمي رو اين دل خون 2
هيچ كي يار كوثر نمي شه
غصه هام ديگه سر نمي شه
كسي برام كه مادر نمي شه
***
تو ماه رحمت و دعا داري ميري ز پيش ما؟
آخه بگو چي مي شه پس حكايت من و بابا؟
شب و درد و فغان و صحرا نه خواهري و نه يك برادر
چطوري من آروم بگيرم تو اين مصيبت بگو تو مادر
دل ز ديدنت سير نمي شه
زهرا با تو دلگير نمي شه
نرو مادر من دير نمي شه
***
خديجه بانوي وفا تو واپسينِ لحظه ها
يه نيم نيگاهي كن به من قرار من! برا خدا
تو كه تو موج رنج و محنت يه عمري بودي انيس طاها
حالا هم جون من بيا و بمون دو روزي كنار زهرا
بي تو روزي شيرين نمي شه
بي تو خونه آذين نمي شه
ديگه تنها تر از اين نميشه
شاعر : احسان جاودان
- چهارشنبه
- 20
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 5:36
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
احسان جاودان
ارسال دیدگاه