با دیده ی گریان و با قلب مضطر
ناله دارم در غم موسی بن جعفر
با غل و زنجیر از زندان بغداد
یوسف فاطمه گردیده آزاد
واویلا واویلا آه و واویلا
******
میان زندان غم ناله ها میزد
با اشک دیده رضا را صدا میزد
زمزمه لبش با چشم گریان
پسرم پسرم رضا رضا جان
واویلا واویلا آه و واویلا
******
روزه بود و یوسف حیدر کرّار
هر شب با رزق بلا می نمود افطار
روزش در تاریکی همچون شب تار
آزرده شد دلش از ظلم و آزار
واویلا واویلا آه و واویلا
******
در کنج زندان شده جان او بر لب
گریه کند با یاد غربت زینب
او که یار و هوادار حسین است
کوفه و شام علمدار حسین است
واویلا واویلا آه و واویلا
******
ای زندانی کوفه جان ها فدایت
به قربان ناله های وا اخایت
یتیمان گرسنه دور و برت
از تن جدا شد سر برادرت
واویلا واویلا آه و واویلا
شاعر : حاج امیر عباسی
- یکشنبه
- 24
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 7:27
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه