منم شمعِ شام و محفلِ غم
کنم با تو طیِّ منزلِ غم
غم غربت تو ، بوی تربت تو ، بُوَد نام تو بر لبِ من
به زیر سر تو ، مثه خواهر تو ، شده شعلهور این تبِ من
ببین بابا گرچه بینِ ما ، گشته خالی جای رقیه
ولی از شورِ من و زینب ، گشته ویرانْ کاخ امیه
حسین جانم ای حسین جانم
******
بابا زینالعابدینِ توأم
عزادار و دلغمینِ توأم
با قلب شکسته ، با دستای بسته ، رو ناقه با رنگ پریده
به جز ما کی دیده ، سَرایِ بریده ، سِرِشکم ز دیده چکیده
ننوشم آبی به یادِ لبهای خشکِ تو ، در اسارت
به دوشِ خود میکِشم تا من ، زندهام داغِ ، این مصیبت
حسین جانم ای حسین جانم
شاعر : رحیم ابراهیمی
- دوشنبه
- 25
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 8:35
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رحیم ابراهیمی
ارسال دیدگاه