دشمن کند با کعب نی مهمان نوازی
با رءس من بر روی نی می کرد بازی
می دیدم از نی زینبا همچون سکینه
می خورد بر پهلوی تو شلاق تازی
عیبی ندارد کار ما با حیّ اعلاست
هر قدر می خواهی بزن دشمن، مُجازی
مانند حیدر کن تو بر سختی صبوری
هر قدر سیلی زد مبادا دل ببازی
گر دست تو بستند و سیلی زد به رویت
این را بدان با مادر خود همترازی
شاعر: جعفر ابوالفتحی
- شنبه
- 12
- شهریور
- 1390
- ساعت
- 13:37
- نوشته شده توسط
- جعفر ابوالفتحی
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه