آه ، به فدای آه باقرالعلوم راهِ حقّه راه باقرالعلوم
یوسف دلم میخواد که قسمتش بشه قعر چاه باقرالعلوم
ای امام پنجمین ، جانفدای راه دین
علم بی نهایتت ، رهنمای مسلمین
یبن الزهرا ... آه...
******
آه ، تو چشای تو نگاه کربلا بوده ای تو بی پناه کربلا
تا به وقت جون دادن بودی آقا غصه دار سوز و آه کربلا
خونجگر چو لاله ای ، غرق سوز و ناله ای
روضه خون ماتمِ ، دختری سه ساله ای
یبن الزهرا ... آه...
******
آه ، یادته تو شام کسی نداشت حیا یادته اهانتا و طعنه ها
آقاجون من و ببخش از این سؤال یادته محله ی یهودیا
نور کوثر و زدن ، دخت حیدر و زدن
بانوی خمیده ی ، بی برادر و زدن
یبن الزهرا ... آه...
شاعر : حاج امیر عباسی
- سه شنبه
- 26
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 6:11
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه