آسمانم بي ستاره
غصه هايم بي شماره
خاطراتم مي زند بر هر دلي
تير شراره
صاحب قدر و اجري رفيعم
آرميده به خاک بقيعم
من غريبم
داغ عظمي قتل شه بود
قاصد پر ناله اش من
که به عشق کربلا بود
حاجي چار ساله اش من
لحظه ي اضطراب و به ناله
من گرفتم دو دست سه ساله
من غريبم
سوز غربت کرده آبم
وارث حزن و عذابم
شاهد غارت شدنِ مهد نوزاد ربابم
هر زمان کودکي ناله سر داد
ديده ي خسته ام گريه افتاد
من غريبم
شاعر : رضا تاجیک
- چهارشنبه
- 27
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 6:3
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه