(به سبک آه شب غمم سحر ندارد)
آه قرآن بروی دست زنها
حرم شده چشم تماشا
كه میرود یـوسـف لیلا وای وای
آه آیینه پیغمبرم رفت
لاله خوشبوی حـرم رفت
خـدا علی اكبـــرم رفت وای وای
زینب بیا تماشا ببین سراپای او
انا فتحنا بخوان بر قد و بالای او
شبه پیمبر من علی اكبر من
******
آه شد تیر باران پسر من
آتش گرفته جگر من
شد اربـاً اربـا اكبر من وای وای
آه ای ماه من در خون نشستی
ای دلربا دلم شكستی
هر جا كه میروم تـو هستی وای وای
از جسم پاشیدهات پر شده این بیابان
ماندم ترا چگونه جمعت كنم علی جان
شبه پیمبر من
علی اكبر من
******
آه ای بهتر از جانم علی جان ای ماه كنعانم علی جان
بی تو نمیمــانم علی جان وای وای
آه ماه كمان ابروی خیمه دیدنت آرزوی خیمه
تـــرا بــرم بــه سوی خیمه وای وای
من از نفس فــتادم ای لاله پــر از خون
از بس كه من كشیدم تیر از تن تو بیرون
شبه پیمبر من علی اكبر من
******
آه بگو تو از بابا چه دیدی
چرا تو از من دل بریدی
از آسمـانـم پـر كشیدی وای وای
آه مؤذن در خون شناور
اذان بگو یك بار دیگر
اكبر بگو الله اكبر وای وای
گرفته خون علی جان دو دیده ترم را
چشمم دگر نبیند گم كردهام حرم را
شبه پیمبر من
علی اكبر من
شاعر : سید محسن حسینی
- چهارشنبه
- 27
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 16:3
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه