(به سبک ندیده شهر کوفه)
ز پا افتاده بـابـا
علی اكبر تو
تنم شد اربـا اربـا
فدائی سر تو
تو را خواندم كه دست مهر تو چشمم ببندد
نخواندم تـــا تو را گریانم و دشمن بخندد
ابا المظلوم حسین
******
صدایت كردم اما سراپا اضطرابم
مبادا دیدن من بگیرد جان بابم
اگر شوق تماشایت نبود ای مهربانم
كجا میخواندمت، تا خون بگرید باغبانم
ابا المظلوم حسین
******
پدر جان در همان دم
كه افتادم ز مركب
شنیدم نالههای
زنی با عطر زینب
یقینم شد كه دارم میهمـان نازنینی
تو را خواندم بیائی مــادر خود را ببینی
ابا المظلوم حسین
شاعر : حیدر توکل
- چهارشنبه
- 27
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 16:7
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حیدر توکلی
ارسال دیدگاه