(به سبک ای ماه من میریزد از)
ای مشك طفلان اشك من را كن نظاره
با من بمان از علقمه تا گاهواره
من بـــا تو دارم سخنی
ای وای ای وای
چون جان در آغوش منی
ای وای ای وای
دل مـــــرا تو مشكنی
ای وای ای وای
بشـنــو تو گفتگوی من
ای وای ای وای
هستـی تــو آرزوی من
ای وای ای وای
بخر تو آبـــــروی من
ای وای ای وای
******
سقای بی آب حــــرم دیدن نداره
دستی كه خالی مـانده بوسیدن نداره
بیـــــا ببین ای هست من
یا بن الزهرا
خون شد دو چشم مست من
یا بن الزهرا
رفته ز دستم دسـت من
یا بن الزهرا
ای قـبـله من روی تو
یا بن الزهرا
ای شام قدرم موی تو
یا بن الزهرا
مستم ز عطر و بوی تو
یا بن الزهرا
******
اهل حرم چشم انتظــار من نمانید
ای كودكان دیگر مرا سقـا نخوانید
بیـــــا نگار نازنین
یا بن الزهرا
سقای طفلان را ببین
یا بن الزهرا
افتـاده بر روی زمین
یا بن الزهرا
سقـــا ندارد زمزمه
یا بن الزهرا
دارد خجـالت از همه
یا بن الزهرا
شد ماندنی در علقمه
یا بن الزهرا
******
من زائرم من زائر یـاس مدینه
دستی ندارم تا که بگذارم به سینه
هرگز نیـــاید باورم
یا بن الزهرا
زهرا نشـسته در برم
یا بن الزهرا
آمده جــــای مادرم
یا بن الزهرا
گرفته بـر دامن سرم
یا بن الزهرا
به من بـگویـد پسرم
یا بن الزهرا
شد لحظه هـای آخرم
یا بن الزهرا
شاعر : سید محسن حسینی
- پنج شنبه
- 28
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 5:57
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه