• جمعه 2 آذر 03

 محمود ژولیده

شعر مدح و ولادت حضرت زینب(ع) -( دل را به پاس عشق تو میل خُم است و بس )

2198
2

دل را به پاس عشق تو میل خُم است و بس
جان در ره دمشق تو سر در گم است و بس
زاندم که از بهشت تو تبعید می شدیم
تا حال ننگ ما طلب گندم است و بس
ای نور مهر و ماه طفیل نگاه تو
تنها نه مست جلوه ی تو انجم است و بس
تو چارده جمال و جلال محمّدی
کی گفته محو تو قمر سوم است و بس
عالم تمام مست ولای تو زینب اند
این میکده نمونه ای از مردم است و بس
ای صاحب مقام ولایت خوش آمدی
ای رهبر طریق هدایت خوش آمدی
ای نفس ناطقه گره ام وا نمی شود
وصف تو ای عقیله مهیّا نمی شود
گل ها اگر کتاب و گیاهان قلم شوند
هرگز مقام قرب تو انشا نمی شود
ای عاقله، محدّثه، عُلیا مخدّره!
مُلک و ملک ز مدح تو ارضا نمی شود
قلب سلیمه، نفس زکیّه، مجلله!
قدّیس تر ز نفس تو پیدا نمی شود
خالص ترین عیار محبّت به قلب توست
بی مُهر عاطفه دلی امضا نمی شود
ای ثروت همیشگی و نا تمام عشق
تا روز حشر بر دل پاکت سلام عشق
ای در نگاه پاک تو توحید راستین
وی احترام واجب تو فرض مؤمنین
حوّا اگر به ذائقه گندم نمی چشاند
کامت نمی چشید به جز جنّت برین
ای شفع و وتر و نافله خانه به دوش تو
باشد همان نشسته نمازت ستون دین
دست قنوت تو به بلندای آسمان
پای رکاب تو به سراپرده ی زمین
عصمت، حیا، عفاف، متانت، ادب، وقار
یک شمّه از حجاب تو ای بانوی زمین
ای رتبه ی تو نائبة الخاص کربلا
جامی بده ز باده ی اخلاص کربلا
وقتی بناست فاش شود طینت علی
دیگر نیاز نیست به مدحیّت علی
وقتی خدای نام تو را "زِینِ اب" گذاشت
جای غُلو نمانده تویی حجّت علی
ای تارهای صوتی حیدر به حنجرت
در هیئت تو تعبیه شد هیبت علی
از امتزاج کوثر و توحید، سوره ایست
چون سوره ی مبارکه ی زینت علی
تنها نه وصف قدر علی را نمی توان
حتّی مدیح نام تو ای بهجت علی
تو برترین سلاله ی آل پیمبری
خورشید حیدری و هلال پیمبری
ای جلوه ی پیمبری فایِ فاطمه
وی قامت صنوبری آیِ فاطمه
فاطر به حقّ فاطمه در سلک ما تویی
در خلق کائنات تویی طای فاطمه
در میم فاطمه تو «تکی» مثل مادرت
همتا نداشت فاطمه، ای تای فاطمه
همتای مادرت شده ای زینت پدر!
در نام توست کاملِ معنای فاطمه
ای امتداد فاطمه تا بعد کربلا
زهرا اگر نماند تویی جای فاطمه
زینب اگر نبود حرم فاطمه نداشت
دیگر خدا به لوح و قلم فاطمه نداشت
خوف و خطر به پای تو تکریم می کنند
ایمان و صبر نزد تو تعلیم می کنند
فتح و ظفر ز سایه ی تو سر برآورند
درد و بلا ز لشکر تو بیم می کنند
دلدادگان عشق به میدان کارزار
هر دم نفس به عشق تو تقدیم می کنند
حق باوران به گوش دل کودکان خویش
نام تو را به زمزمه تعلیم می کنند
آنانکه راه کرب و بلا برگزیده اند
میثاق عشق را به تو تحکیم می کنند
هرجا تویی حسین همانجاست زینبا
کرب و بلا حریم تو یکتاست زینبا
ای آفتابِ معرفتِ مکتب حسین
روشن ترین چراغ حرم زینب حسین
با اقتدا به فاطمه در مکتب علی
تدبیر توست پیروی از مکتب حسین
داغ و بلا به چشم تو زیباست زینبا
سنگ صبور و مرهم تاب و تب حسین
گوش دل تو محرم اسرار قتلگاه
در زیر تیغ می شنوی یا رب حسین
از لحظه ی ظهور تو تا ساعت وداع
نام پر از حلاوت تو بر لب حسین
چشمی که بر مصائب تو گریه می کند
خون گلو به خون خدا هدیه می کند

 

شاعر : محمود ژولیده

  • پنج شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران