کاش می شد چهره ات را دید، ای رؤیای من
بوسه ای از گونه هایت چید، ای رؤیای من
کاش می شد در کنارت ، پیش تو ای مهربان
دور از هر رنج و غم خندید، ای رؤیای من
کاش می شد دستهایم می گرفتی نازنین
تا توان دست تو را بوسید، ای رؤیای من
کاش می شد بهر تسکین دل غم پرورم
لحظه ای پیراهنت بوئید، ای رؤیای من
کاش می شد روزهای بی تو ، پایان می رسید
بی تو غم ها در دلم رؤید، ای رؤیای من
کاش می شد با تو یک شب کربلا بودم ، ولی
حیف در من آرزو پوسید، ای رؤیای من
باز می گویم من از عمق وجودم ، مهدیا
کاش می شد چهره ات را دید ، ای رؤیای من
- دوشنبه
- 14
- شهریور
- 1390
- ساعت
- 19:43
- نوشته شده توسط
- جواد فاتح
ارسال دیدگاه