رفت به خواب و ز تنش رفت تاب
دید مه روی پدر را به خواب
دست زد و روی پدر بوسه داد
پیش پدر لب به شکایت گشاد
کای پدر ای مهر تو سودای من
رفتی و از جور بدان وای من
رفتی و ما زار به دوران شدیم
دست خوش فتنه عدوان شدیم
- شنبه
- 30
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 5:46
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه