اکنون که نیامد ز سفر ماه منیرم
خوب است در این گوشه ویرانه بمیرم
با من نزند حرف کسی چون که یتیمم
از من نکشد ناز کسی چون که اسیرم
امروز یزید هر چه دلت خواست ستم کن
زیرا تو امیری مَنِ مظلومه اسیرم
بر محکمه عدل خدا نگذرم از تو
آن جا تو اسیری مَنِ مظلومه امیرم
- شنبه
- 30
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 5:47
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه