گرد و غبارت ، دلم رو آتیش زده از قدیم ندیما
خاك مزارت ، اوج غریبی برای آل زهرا
درد شیعه اینه سر رو مزارت ، نمیشه بذاره
میرسه می بینه بجای گنبد ، گرد و غباره
میونِ مدینه جز آه و ناله ، كاری نداره
تازه الان نمیذارن ، كسی یكم زار بزنه
از غصه آدم دوست داره، سرش و به دیوار بزنه
الهی بمیرم برای غربت بقیع
الهی بشم من فدای غربت بقیع
******
شمع و چراغی ، نیست كه مزار آقامون تاریك نمونه
طاق و رواقی ، نیست كه یكی بشینه و روضه بخونه
قبرت زیر آفتاب سایبونِ تو ، دو بال فرشته
غصه نخور ارباب تو آسمونا ، این و نوشته
این خاكای نایاب آی اهل عالم ، اصل بهشته
ایشالا زود حرم میشه ، برا همین دست به دعام
وقتی میام بقیع تو ، حس می كنم تو كربلام
الهی بمیرم برای غربت بقیع
الهی بشم من فدای غربت بقیع
شاعر : حمید رمی
- شنبه
- 30
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 12:56
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه