دل من شده پُر ز غم و درد تو که نمی دونی چیا دیدم
میکشم ز دلم من آه سرد تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، گل یاس فسرده
دیده ام ، که تازیانه خورده
دیده ام ، چطور دووم آورده
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، دو دیده ی تَرِش رو
دیده ام ، زخمای پیکرش رو
دیده ام ، اون حال مضطرش رو
تو که نمی دونی چیا دیدم
منم که سبط اکبرم
حسن غریب مادرم
******
توی کوچه ی هاشمیون من تو که نمی دونی چیا دیدم
به میونه ی اون یَم خون من تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، عدوی بی حیا رو
دیده ام ، ضربات جفا رو
دیده ام ، میزد مادر ما رو
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، نگار آشنا رو
دیده ام ، صبوری بابا رو
دیده ام ، شروع کربلا رو
تو که نمی دونی چیا دیدم
منم حبیب مادرم حسن غریب مادرم
منم که سبط اکبرم
حسن غریب مادرم
******
با دو چشمای خیس و بارونی تو که نمی دونی چیا دیدم
با دلی پُرِ از نگرونی تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، به پشتِ در و دیوار
دیده ام ، سینه ی زخمی یار
دیده ام ، خونیه رنگ مسمار
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، نگاه آتشینی
دیده ام ، با ناله ی حزینی
دیده ام ، میگفت فضه خزینی
تو که نمی دونی چیا دیدم
قسم به دیده ی تَرم حسن غریب مادرم
منم که سبط اکبرم
حسن غریب مادرم
شاعر : مجتبی دسترنج
- شنبه
- 30
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 16:16
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مجتبی دسترنج
ارسال دیدگاه