صدای آشنا ، می رسه به گوش من
ناله ی مرتضی ، می رسه به گوش من
حی علی العزا ، می رسه به گوش من
از چشای خیسمون باز می باره نم نم بارون
شال مشکی ِ عزای مادره رو شونه هامون
بیاید همه با هم بریم شهر مدینه
این روزا مولای همه خونه نشینه
عزا گرفته برای یاس کبودش
بارون گریه هاش با خون دل عجینه
یا زهرا ، امّ ابیها امّ ابیها امّ ابیها
******
دوباره تو دلا ، بیرق عزا به پاست
هر کسی و دیدم ، بی قرار زهراست
این شبا توی عرش ، روضه خون خود خداست
یه چشَم خیس ِ دوباره به هوای یاس حیدر
چشم دیگه م خون می باره غریبونه واسه حیدر
مادری که فخر تموم عالمین بود
روزای آخرش اسیر شور و شین بود
برای زینب از غم کربلای می گفت
بدجوری دلواپس فردای حسین بود
یا زهرا ، امّ ابیها امّ ابیها امّ ابیها
******
نوکری با منه ، پاداش اون با توئه
رمز اجابت ، حاجتامون باتوئه
مادر کربلا ، کربلامون با توئه
هر کسی که تو رو داره سربلنده تو قیامت
امضا کن منم یه روزی کربلا برم زیارت
شیعه ایم و به مادریّ تو می نازیم
به عشق تو میون روضه جون می بازیم
ایشالّا روزی می رسه به امر مهدی
باجون و دل برای تو حرم می سازیم
یا زهرا ، امّ ابیها امّ ابیها امّ ابیها
شاعر : اسماعیل شبرنگ
- سه شنبه
- 2
- مهر
- 1392
- ساعت
- 5:25
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
اسماعیل شبرنگ
ارسال دیدگاه