این جمعه هم آزرده و تعطیل مي چرخيد
دنبال ِ صور ِ دور ِ اسرافيل مي چرخيد
قلب ِ خيابانهاي سرد شهر خالي بود
در آدمك هايش مِه و قندیل مي چرخيد
آنقدر غم باريد تا سطح زمين پُر شد
حالا نگاه مبهم ِ یک ایل مي چرخيد
دنيا زمين را باز هم محكم تكان ميداد
گهواره اي در خواب هاي نیل مي چرخيد
آخر ترك خورد انجماد ِ كهنه ي دنيا
انگار در متن زمان قربيل مي چرخيد
در آسمان ِ اين كوير ِ تشنه ي بي ابر
يك قطره باران مثل يك هابيل مي چرخيد
دنيا دگرگون شد و رعدي دهر را پيچيد
ديدند آياتي كه با ترتيل مي چرخيد
ديدند در اين جمعه هاي خسته ي بي مرز
آمين ِ يارب يارب ِ تعجيل مي چرخيد
شاعر : اکرم بهرامچی
- چهارشنبه
- 3
- مهر
- 1392
- ساعت
- 4:52
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
اکرم بهرامچی
ارسال دیدگاه