• پنج شنبه 1 آذر 03


شعر دفاع مقدس و شهدا -( به اتفاق خودم راهی جنوب شدم )

2273
2

به اتفاق خودم راهی جنوب شدم
به پای داغ ِ تو، همصحبت غروب شدم
هوا هوای گرفته، هوای تشنه لبی است
برهنه گر نکنم پا، کمال بی ادبی است
دوباره آمده ام تا بمیرم و بروم
مسیر ِ خون کسی را بگیرم و بروم
دوباره خاطره های تو را بغل کردم
گلاب و گریه در آن خاطرات حل کردم
نشسته ام به تماشای آسمان بر خاک
به احترام تو برروی زانوان بر خاک
دوباره بقچه ی بغضی گشوده ام در پیش
دَم غروب، سر ِ گفتن اذان برخاک
چقدر خسته براین دشت ِ تشنه چنگ زدم
که شاید ازتو بیابم کمی نشان بر خاک
هنوز دلخوش خاکم که گفته اند در آن
به احتمال قوی مُشتی استخوان بر خاک...
گذر ز پیرهن و چفیه ی تو داشته است
صبور ناله ی بادی ترانه خوان بر خاک
رسیده باد که بر شامه ام تو را بدمد
میان این ریه ها یک نفس هوا بدمد
دلم پر است، پر از شعر و استعاره و زخم
چو آسمان ِ شب آذین به گل ستاره و زخم
شب مقابله در  شط خون به یادم هست
وعشقبازی دل در جنون به یادم هست
شب، آن شبی که سراپای عقل می لرزید
زمان به ساعت شرعی عشق می چرخید
شب، آن شبی که حماسه هوای طوفان داشت
و درد با دل ما گفته های پنهان داشت
مرا رها نکن ای شعر تازه! ای غم عشق!
مرا ببر به تب و تاب یک محرّم عشق
برا ی من که سفر واژه ی غریبی نیست
سکون ِ روح مرا غیرغم، نصیبی نیست
دوباره بقچه ی دل رو براه خواهم کرد
و راه ِ رفته ی خود را نگاه خواهم کرد
سلام خاطره ها ! عشق نوجوانی من !
امید ِ پر زدن از پشت نوحه خوانی من !
بیا  ز باغ شهیدان ما بکن گذری
" ارادتی بنما تا سعادتی ببری "
چقدر چهره ی مردان ِ مرد دیدنی است
صدا ی منتشر ِ زخمشان شنیدنی است
دوباره آمده ام تا بمیرم و بروم
مسیر خون کسی را بگیرم و بروم
به آسمان که رسیدم سلام خواهم داد
سلام بر گل روی امام (ره)  خواهم داد
امام(ره)  رونق دل ها و قوت جان بود
پل وصال میان خدا و انسان بود
دوباره یاد شهیدان مرا می آشوبد
کسی درون سرم توی سینه می کوبد
حسینیه ست دلم در هوای سینه زنی
صدای سنج می آید، صدای سینه زنی
و اسم اعظم عشق است، تشنه لب در خون
و ذکر نام اباالفضل(ع) با ادب در خون
هنوز در دلمان جرات خطر داریم
برای تیغ شهادت  هنوز سر داریم
همیشه گوش به فرمان رهبریم در عشق
اشارتی بنماید همه خبرداریم
بگو به خصم، بیاید اگر جگر دارد
خدا به خیر کند گر سلاح برداریم
هنوز عاشق سر بند فاطمه هستیم
همیشه در ره مولا سر ِ سفر داریم
کفن بیار که دارم حماسه می خوانم
کفن بیار که ما جرات خطر داریم
هوای شهره ی ضرب المثل شدن باماست
حماسه ساز ترینیم و صد هنر داریم
خداکند که بیاید کسی که آمدنی است
دو چشم در ره ِ آن غایب از نظر داریم
بلوغ باور ما ! السلام یا مهدی!
گل بهار خدا !  السلام یا مهدی!

 

شاعر : عبدالرضا کوه مال جهرمی

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 5:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران