بندﮔﯽ درعوض سروریت می ارزد
شعرباشوق ثناگستریت می ارزد
دل وجان را اﮔﺮ از دست دهم ای ارباب
به هوای نفسی دلبریت می ارزد
"گذرتك تك این ثانیه های عمرم
به قدیمی شدن نوكریت می ارزد"
پادشاهی جهان پست ترین منصبهاست
نزد ما منصب پامنبریت می ارزد
گفته حق جنت من وقف محبان حسین
تاكه معلوم شود مشتریت می ارزد
به ابالفضل جمیع شهدا غبطه خورند
اینچنین است كه آب آوریت می ارزد
بهر آمرزش ما زینب كبری كافیست
بیش ازاینها نسب خواهریت می ارزد
آب در كرب و بلا قیمت جانت شده بود
چقدر مهریه مادریت می ارزد
بی حیالحظه غارت به كنایه میگفت
آی دختر چقدر روسریت می ارزد
ساربان آمد و انگشت تو در دست گرفت
زیرلب گفت كه انگشتریت می ارزد
شاعر : حسین صیامی
- چهارشنبه
- 3
- مهر
- 1392
- ساعت
- 5:31
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حسین صیامی
ارسال دیدگاه