ای تو روشنای چشم خورشید مدینه
عمری می زنم از داغ عظمایت به سینه
ای سوز و نوایم اهل کربلایم
وای...
******
عشق تو مرا در کوچه ها آواره کرده
دلِ لاله گون عالمی صد پاره کرده
ای محبوب دلها ارباب، یابن زهرا
وای...
******
خورده بر حریم پاک تو غبطه دمادم
هم کعبه وَ هم مروه وَ رکن و حِجرُ و زمزم
رو قلبم نوشته کربلا بهشته
وای...
******
تو با نهضت خود آبرو دادی به اسلام
با خون عزیزان رنگ و بو دادی به اسلام
عالم بر تو بنده شد دین از تو زنده
وای...
******
شد در علقمه قدّ تو از غصّه خمیده
دیدی روی خاکِ کربلا دست بریده
شد حالِ دلت زار ماندی بی علمدار
وای...
شاعر : حاج امیر عباسی
- شنبه
- 6
- مهر
- 1392
- ساعت
- 13:21
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه