(به سبک با چشم پر زخون)
با چشم پر ز خون محو نظارهام
منم كه بر سر دارالعمـارهام
آه ، هستی مرا امـام رفتم بر روی بام
آه ، باشد حسین من این آخرین سلام
كوفه میا حسین ، كوفه میا حسین
******
دلم ربودهای ای یار دلربا
كوچه به كوچه من كردم ترا دعا
آه ، قربـان روی تو مستم ز بوی تو
آه ، شد بسته دست من با تار موی تو
كوفه میا حسین ، كوفه میا حسین
******
لالۀ فاطمه دلخون چو لالهام
هر جا كه میروم یاد سه سالهام
آه ، دل پر شراره است كارم اشاره است
آه ، اینجا فقط سخن از گوشواره است
كوفه میا حسین ، كوفه میا حسین
******
شب تا سحر منم در گفتگوی تو
آید ای كعبهام از كعبه بوی تو
آه ، دار و ندار من باغ و بهــار من
آه ، دار كوفـه بود چشم انتظار من
كوفه میا حسین ، كوفه میا حسین
******
به جان اصغرِ شیرین زبان حسین
در کوفه دیده ام تیر و کمان حسین
آه ، یابن الثاره میـا با مه پاره میا
آه ، جان طفل رباب با گهواره میا
كوفه میا حسین ، كوفه میا حسین
شاعر : سید محسن حسینی
- یکشنبه
- 7
- مهر
- 1392
- ساعت
- 5:59
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه